وفا
سلام مامانم سلام گلم خوبی مامان امروز که دارم این مطلب رو برات می نویسم میخوام از تو بگم ولی الان یادم رفته که چی بگم واقعا چی بگم از کجا شروع کنم
آخه کی میدونه پسر کوچولوی من آخر مهربونیه ؟
دیروز داشتم توی اتاق آروم برای آقا جون وخاطره هاش گریه میکردم یک هو دیدم یکی کنارم وبا صدای بچه گونش میگه گریه نکن ...مامان گیه نکن ...
باورم نمیشد که تو کنارم باشی... دستم رو گرفتی وبوسم کردی حرفم نمی اومد آخه چی داشتم بگم فقط تونستم یک چیز بگم
خدایا شکرت...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی